من و آبجیم !

هرچی که بشه

من و آبجیم !

هرچی که بشه

سلاااااااااااااام.بعد این همه وقت......... 

امروز قاطی گوگیجه هام واسه پیدا کردن وبلاگ آقای سعیدی یه دفعه از اینجا سردراوردم.گفتم بیام بگم که ما هنوز زنده ایم و هنوز هم هستیم.حالا دیگه هردوتامون قاطی مشغله های زندگی شدیم...دیگه هرروز باهم نیستیمو روزی دوسه دفعه تلفنی هم حرف نمیزنیم ولی خوب قاطی همه شلوغ پلوغی های روزمره گهگاهی یاد هم میکنیمو با هم هستیم.کاریش نمیشه کرد بالاخره این قانون که همه چیز باید به تعادل برسه شاید برای اینم که ما همیشه آبجی هم بمونیم این تعادل لازم بوده:) 

حالا یکی نیست به من بگه آخه وسط این هیریویری چه وقت این....ست آخه.خیلی کار دارم . دلم هم یه عالمه شور داره .طبق روال عادی شبای امتحانو تحویل پروژه بازم باید با سر کج دست به دامن خدابشم.....خدا جونم این دفعه رو هم یه رحمی به ما بکن خواهشااااااااااااااااااااً

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد