من و آبجیم !

هرچی که بشه

من و آبجیم !

هرچی که بشه

از شهریور 86 تا امروز که آذر 88 و من دارم این پست و می نویسم که بذارمش تو وبلاگمون دو سال و سه ماه می گذره و هزارتا اتفاق افتاده... شایدم بیشتر از هزارتا.....

    آبجی کوچیکه حدودا یکسال و نیم که رفته سر خونه زندگیش... ما دیگه دانشجو نیستیم و من یکی حداقل خیلی وقته یه سر نرفتم دانشگاه که ببینم کی به کیه و چی به چیه...

    حالا که فعلا سر کارم نمی ت.نمی خیلی بنویسم. این چند خطم واسه دل آبجی کوچیکه نوشتم که دیروز بهم گفت اومده وبلاگ و خونده و دلش واسه اون وقتا خیلی تنگ شده...

    اومدم بگم آبجبی کوچیکه اگه بزرگ شدیم و خیلی چیزا تموم شده و خیلی چیزا عوض شده اصلا مهم نیست.... مهم اینه که من یه آبجی کوچیک دارم و تو یه آبجی بزرگ و اینکه ما هنوز همدیگرو داریم ...  

امضاء: آبجی بزرگه !!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد